کد مطلب:188441 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

هلاکت بقایای بنی امیه
اگر چه بنی عباس حق بنی هاشم را غضب و ظلم و دشمنی خود را به نهایت رسانیدند. ولی برای پیشرفت سیاست و زمامداری خود و جلب توجه دوستداران حسین (لالحبه بل لبغض امویه) به كشتار دسته جمعی بقایای بنی امیه اقدام نمودند - و به فرمان داران شهرستانها فرمان صادر كردند كه بزرگ و كوچك بنی امیه را به قتل



[ صفحه 38]



رسانیدند - حتی گور خلفای اموی را شكافتند و از كالبد آنها آنچه باقی مانده بود سوختند -

به این ترتیب پروردگار توانا بنی امیه را از بیخ و بن بركند -

كیفر معاونین قتله و دوستداران بنی امیه - بسیاری از قتله و معاونین آنها مانند آهنگران لشكر دشمن و دوست داران بنی امیه و آنهایی كه سیاهی لشكر شده و از یاری امام خودداری كردند به انواع بلاها مبتلا و هلاك شدند - بعضی در خواب مورد اعتراض اشرف انبیاء (علیه السلام) واقع و معذب یا كور شدند - برخی پس از بیداری سكته كردند و به جهنم واصل شدند - بعضی به نحو دیگر به مكافات رسیدند و سبب عبرت دیگران شدند - نظیر اخنس كه فتیله ی چراغ را خواست اصلاح كند انگشتش آتش گرفت - آب ریخت مانند آتش به تمام بدن سرایت كرد - خود را به نهر افكند بیشتر مشتعل شد تا به درك رسید.



كاخ ظلم و كیفر و كین یك باره بی بنیاد شد

خانه ی ویران دین از دست حق آباد شد



كوس آزادی زدند از چرخ هفتم تا زمین

نعره ی شادی بلند از خاك تا افلاك شد



دوستان را سربلندی از سر گردون گذشت

چون سر دشمن زپستی بسته بر فتراك شد



درد دل را از سرور سینه ها مرهم رسید

زهر غم را از شفای كینه ها تریاق شد



عذاب قاتلین در عالم برزخ



[ صفحه 39]



شیخ طریحی در منتخب ص 91 نقل می كند كه آهنگری از اهل كوفه حكایت كرد: كه ما را در واقعه ی كربلا نزدیك نهر علقمی آنجائی كه آبرا به روی اهل بیت بستند قرار دادند. بعد از بازگشت اهل بیت به كوفه و اسارت به شام در خواب دیدم قیامت برپا شده و مردم در شدت عطش هستند. با سختی سوزندگی آفتاب و جوشش حرارت زمین من بیشتر تشنه شده بودم - در آن حال مرد نورانی كه فضا را روشن كرده بود دیدم ایستاده و بر اثر او مردی شجاع كه نورانی تر از ماه شب چهارده بود قرار داشت - مردی هم با زنجیر آمد و مرا بست - او را سوگند دادم به معرفی خودش و آمرین به این عمل گفت من از فرشتگانم و این مرد نورانی حضرت محمد و این مرد شجاع علی امیرالمومنین صلوات الله علیهما می باشند - در برابر عمر بن سعد و قتله اباعبدالله الحسین دیدم باز زنجیرهای آهنین بسته اند و آتش از چشمها و گوشهایشان زبانه می كشد - و دیدم پیامبران در پیرامون محمد (صلی الله علیه و سلم) حاضر هستند - پس از آنكه یكایك قتله را آوردند جلوی پیغمبران از اعمالشان در كربلا پرسید؟ یكی گفت آب را روی اهل بیت بستم - دیگری گفت تیر انداز بودم - سومی گفت سینه حسین را لگد كوب نمودم - چهارمی گفت پسرانش را كشتم... رسول خدا و حاضرین همه می گریستند. امر فرمود تمام قتله را به دوزخ بردند - بعد از كار مرد دیگر پرسید؟ - گفت كارم نجاری بود جنگ نكردم و كسی را نكشتم - فقال: لقد كثرت السواد علی ولدی - فرمود تو بر بسیاری و سیاهی لشكر در برابر اولادم افزودی - امر كرد او را به آتش انداختند - وقتی خوابش را برای



[ صفحه 40]



حاضرین نقل كرد زبانش خشك شد و از نصف بدن سكته كرد و به بدترین حال مرد - شنوندگان از دشمنان تبری جستند. [1] .


[1] طريحي در منتخب.